مشاوره تلفنی و برنامه ریزی تحصیلی و کنکور



بعضی از دانش آموزان و داوطلبان کنکور در زمان درس خواندن به موسیقی و آهنگ گوش می دهند و حالا سوال اینجاست که گوش دادن به موسیقی در زمان مطالعه برای کنکور، اثر منفی دارد یا خیر؟
قبل از بررسی پاسخ این پرسش، ابتدا یک دسته بندی از دانش آموزان و داوطلبان کنکوری که در هنگام مطالعه به موسیقی گوش می دهند ارایه می دهم و راهنمای مختصری برای هر دسته بیان می کنم زیرا توضیحات جامع را در طول متن خواهم داد. در واقع دسته بندی زیر، خلاصه تمام صحبت هایی است که می خواهیم در این مطلب بررسی کنیم.
  • دانش آموزان و داوطلبانی که به گوش کردن موسیقی در زمان درس خواندن عادت کرده اند: در این متن خواهیم آموخت که نمی توان این عادت را برای همیشه تکرار کرد. زیرا هم محدودیت از نظر سلامتی برای تان دارد هم اینکه مکان های مطالعه همیشه این شرایط را ندارند که بتوانید آهنگ گوش کنید و درس بخوانید.
  • افرادی که برای فرار از سر و صدای خانه و محیط، مجبورند به موسیقی گوش بدهند: در انتهای این متن خواهم گفت که گوش کردن به موسیقی، راه حل فرار از سر و صدای خانه نیست یا حداقل برای مدت طولانی نمی شود این کار را انجام داد.
  • دانش آموزان و داوطلبانی که به این نتیجه رسیده اند، گوش دادن به آهنگ باعث بهتر شدن کیفیت مطالعه شان می شود: خواهیم آموخت که گوش دادن به موسیقی های با کلام و غیر تکراری باعث افت کیفیت مطالعه می شود و قسمتی از حافظه فعال را درگیر می کند ولی اگر موسیقی تکراری و غیر کلامی باشد یا صداهای پس زمینه طبیعت باشد می تواند باعث افزایش تمرکز شود ولی باز هم ما باید به دنبال راه کارهای دیگری برای تمرکز باشیم زیرا شنیدن موسیقی یک فعالیت محدود است.
  • اشخاصی که اگر محیط ساکت باشد، تمرکزشان را از دست می دهند و می گویند اگر صدایی شبیه آهنگ و موسیقی در فضا باشد، خیلی بهتر تمرکز می کنند چون سکوت آزارشان می دهد: برای این فرد، صداهای پس زمینه ای و طبیعیت پیشنهاد می شود ولی از آنجا که گوش دادن به موسیقی محدودیت دارد در نتیجه توصیه می کنم این افراد ضریب حساسیت خودشان را کاهش دهند. چون راه حل دایمی این است که ما حساسیت خود را از بین ببریم.
  • بعضی نیز به دلیل شرایط روحی که دارند، نیاز دارند آهنگ گوش بدهند تا به وسیله موسیقی بتوانند درس بخوانند: این دسته از افراد برای کوتاه مدت می توانند از موسیقی استفاده کنند اما به یاد داشته باشید که گوش دادن به موسیقی های غمگین و کلام دار هر بار شرایط روحی شما را بدتر می کند در نتیجه به فکر درمان دایمی تر یعنی گذر از بحران باشید.
  • برخی از دانش آموزان و داوطلبان کنکور، برای افزایش سرعت مطالعه خود به آهنگ های با ریتم بالا گوش می دهند: در کوتاه مدت این ایده خیلی خوب کار می کند ولی راه حل علمی این است که من از خودم بپرسم چه چیزهایی باعث می شود که سرعت مطالعه ام کُند باشد و چه مشکلاتی در روند مطالعاتی ام وجود دارد که مرا از سرعت می اندازد؟ حالا اگر این موارد را رفع کنید به صورت دایمی و علمی، سرعت مطالعه خود را تنظیم می کنید.
  • تعدادی از دانش آموزان به این نتیجه رسیده اند که برای درس های حفظی اگر رتیم و آهنگ وجود داشته باشد خیلی راحت تر می توانند آن مطلب را حفظ کنند برای همین در زمان درس خواندن به آهنگ های ریتم دار گوش می دهند: در کوتاه مدت این روش جواب می دهد ولی برای بلند مدت باید مشکلاتی که باعث می شود سرعت حفظی کردن شما کمتر باشد را بررسی کرده و آن را حل کنید تا این مشکل را دقیق و ریشه ای حل کنید.
به هر دلیلی که در حین مطالعه به موسیقی گوش می دهید بایستی بدانید که با سه چالش اصلی رو به رو هستیم که لازم است این سه چالش را در طول متن پاسخ می دهم.
چالش اول: آیا موسیقی گوش کردن باعث افت کیفیت مطالعه می شود یا خیر؟  برای بررسی این پاسخ ها بایستی از مطالب علمی استفاده کنیم اما قبل از آنکه وارد مقالات علمی و معتبر شویم ابتدا تکلیف دسته بزرگی از تحقیقات را روشن کنیم:
عده ای از محققان تلاش می کنند که ثابت کنند موسیقی باعث بهتر شدن مطالعه می شود و برخی هم تلاش می کنند که ثابت کنند، موسیقی مفید نیست. بنابراین ماجرای چای و قهوه» که در مطلب با صدای بلند درس بخوانیم یا آرام؟ صدای بلند یا حرکت چشم؟» اشاره کردیم، در این جا تکرار شده است و هر کدام هم روی حرفشان ایستاده اند. در آن مطلب گفتیم که اینکه با صدای بلند درس بخوانید یا صدای آرام کاملا به خودتان بستگی دارد و تذکر دادم که به هیچکدام از مقالات توجه نکنید اما در این مطلب می خواهم در مورد موسیقی اینطور بگویم:
هر گونه تحقیقی که ثابت کند گوش دادن به موسیقی بدون توجه به نوع موسیقی باعث بهبود کیفیت مطالعه می شود، غلط است و با اطمینان آن را رد کنید. اما اگر مقاله ای اشاره کرد که گوش کردن به صداهای پس زمینه ای و یا موسیقی های تکراری و غیر کلامی باعث بهبود تمرکز یا کیفیت مطالعه فقط در مدت کوتاه گوش دادن به آن می شود مطمین باشید حرفش درست است البته اینکه چقدر باعث کیفیت می شود یا چقدر تمرکز را افزایش می دهد بحث دیگری است.
شاید بپرسید چطور چنین اطمینانی باید داشته باشیم؟ مطالعه مطالبی که در ادامه نوشته ام، دلایل را روشن می سازد:
مغز انسان مجموعه ای از ظرفیت های محدود و نامحدود است؛ یعنی در عین حالی که مغز ما ظرفیت های نامحدود دارد ولی با ظرفیت های محدود نیز رو به رو است. به طور مثال، حافظه بلند مدت انسان یک حافظه نامحدود است به طوری که شما خاطراتی را از دو سالگی خود نیز به یاد می آورید و همچنین تحقیقات نشان می دهد که انگلیسی زبانان تحصیل کرده قادرند 100 هزار واژه را درک معنایی کنند؛ اما در مقابلش، حافظه کوتاه مدت ما بسیار محدود است. 
جرج میلر (George A. Miller) در سال 1956 توانست ثابت کند که حافظه کوتاه ما حدود هفت به علاوه یا منهای دو» جایگاه ذخیره سازی دارد. بنابراین بسیار محدود است. حالا شاید بپرسید ارتباط این موضوع، چه ربطی به گوش دادن موسیقی در حین مطالعه دارد؟ 
وقتی شما دارای ظرفیت های محدود هستید آنگاه قدرت تان در دریافت اطلاعات از محیط به صورت هوشیارانه کاهش می یابد. این موضوع را اولین بار دونالد برادبنت (Donald Broadbent) در دهه 1950 با یک آزمایش بسیار حرفه ای مورد بررسی قرار داد. او ظرفیت محدود و مشکلات آن را به این صورت با آزمایش معروفش، اثبات کرده است:
او از مردم می خواست که یک هدفون را به گوش شان بزنند ولی این هدفون یک ویژگی جالب داشت آن هم اینکه از یک گوشی، خبرهای صوتی از یک خبرگزاری و از گوشی دیگر، خبرهای صوتی از خبرگزاری دیگری پخش می شد. بعد از چند دقیقه، دونالد به مردم می گفت لطفا آنچه در این مدت فهمیدید را روی کاغذ بنویسید.
آنچه از نتایج بیرون آمد این است که مردم فقط می توانند یکی از اخبار شنیده شده را گزارش کنند. یعنی محدودیت های مغزی ما باعث می شود که ما نتوانیم همزمان از طریق دو درگاه، تجزیه و تحلیل انجام دهیم و به صورت خودکار مجبوریم، یکی را انتخاب و به آن گوش دهیم. 
البته این موضوع را بارها در زندگی خودتان هم تجربه کرده اید؛ مثلا وقتی در حال تماشای تلویزیون هستید، دیگر صدای اطرافیان که با شما صحبت می کنند را به خوبی درک نمی کنید هرچند می دانید آن ها صحبت می کنند ولی تمرکز ندارید. حالا اگر در زمان تماشای تلویزیون به حرف های دیگران گوش بدهید آنگاه دیگر روی تلویزیون تمرکز ندارید و آن را به خوبی نمی توانید تحلیل کنید هرچند صدای تلویزیون را می شنوید.
بنابراین متخصصان علوم اعصاب به مفهوم بسیار مهمی رسیدند که به آن چند تکلیفی» می گویند. برنارد بارس (Bernard baars) و نیکول گیج (Nicole Gage)  در کتاب بسیار معروف شان یعنی مبانی علوم شناختی چنین می گویند: فناوری های شخصی برای فرد ممکن ساخته است که هم زمان بتوانند سعی در مطالعه، گوش دادن به موسیقی و صحبت کردن با تلفن را داشته باشند. متاسفانه، هرچه تعداد کارهای مختلفی که یک فرد باید انجام دهید بیشتر باشد، کارآمدی او کمتر می شود.»
بنابراین تا به این جا آموختیم که به دلیل محدودیت های موجود در ظرفیت های مغزی مان، مجبور به تک کاری هستیم و هرچه تعداد کارهای متنوع در لحظه افزایش یابد، کیفیت کارمان کاهش می یابد. یعنی اطلاعات تا به اینجا به ما می گویند که گوش کردن به موسیقی در کنار درس خواندن باعث می شود تا شما دو کار را همزمان بخواهید انجام دهید پس کیفیت تان کاهش پیدا می کند. اما این پایان کار نیست زیرا در سال 1992 و 2005 دو مقاله علمی معتبر و قابل استناد منتشر شد که این قوانین را بر هم زد.
رایجمیکرز (Raaijmakers) و شیفرین (Schifrin) در سال 1992 و همچنین اِشنایدر (Schneider) و همکارش در سال 2005 یک موضوع را اثبات کردند. آن ها نشان دادند اگر قرار باشد دو کار را به طور همزمان انجام دهید اما در یکی از آن کارها خیلی مهارت داشته باشید یا برایتان تکراری باشد، آنگاه می توانید با کیفیت خوبی هر دو کار را همزمان انجام دهید.
بنابراین خیلی ها می گویند چرا خانم های خانه دار می توانند همزمان با اینکه آشپزی می کنند با تلفن هم حرف بزنند و حواس شان به هر دو کار هم باشد؟ پاسخش را این دانشمندان داده اند؛ زیرا خانم های خانه دار در کار آشپزی که یک کار تکراری است مهارت دارند پس نیازی نیست که روی آن توجه داشته باشند در نتیجه کار آشپزی را بدون هوشیاری انجام می دهند و تمرکزشان روی تلفن است.
رانندگان تاکسی هم همین خاصیت را دارند. آن ها آنقدر رانندگی کرده اند که رانندگی برایشان تکراری است در نتیجه وقتی با مسافران صحبت می کنند تمرکزشان روی صحبت است و رانندگی را به صورت ناهوشیارانه انجام می دهند. حالا از این تحقیقات چه نتیجه ای می توانیم برای گوش دادن به موسیقی در هنگام مطالعه بگیریم؟
نتیجه این است که اگر موسیقی که گوش می دهید، تکراری باشد و بارها و بارها آن را شنیده باشید آنگاه مغزتان نیازی ندارد تا قسمتی از ظرفیت محدود حافظه کوتاه مدت را به آن ها اختصاص دهد و تمام ظرفیت را به مطالعه تان اختصاص می دهد زیرا موسیقی ها تکراری هستند و نیاز به هوشیاری ندارند.
پس جزء هر دسته ای که هستید و برای مطالعه تان نیاز دارید که در هنگام مطالعه و درس خواندن به آهنگ و موسیقی گوش کنید، لازم است که حتما حتما موسیقی تان تکراری باشد. آنقدر آن را شنیده باشید که مغزتان نیازی به تحلیل کردنش نداشته باشد و آن را به صورت ناهوشیارانه انجام دهد.
همچنین توصیه می شود که موسیقی به صورت بی کلام باشد زیرا موسیقی های با کلام، هرچقدر هم که تکراری باشند گاهی ممکن است باعث شود که توجه ما روی یک کلمه از آن متمرکز شود و آنگاه موسیقی را به صورت هوشیارانه گوش دهیم و از فضای مطالعه دور شویم.
از آنجا که صحبت از تکراری بودن موسیقی و بی کلام بودن آن کردیم توصیه من این است که از صداهای پس زمینه ای در هنگام مطالعه استفاده کنید. صداهای پس زمینه ای، به صداهای طبیعت گفته می شود یعنی همان صداهایی که از کودکی شنیده ایم و کاملا برایمان تکراری است.
صدای باد و باران و طوفان و صدای پرندگان طبیعت، نمونه هایی از این صداها در سایت www.noisli.com یکی از سایت هایی است که می توانید برای تولید صداهای طبیعت از آن استفاده کنید که روش کار با آن را در فیلم زیر آموزش داده ام.
[
]
چالش دوم: چه مدت زمانی در طول یک روز می توانیم به موسیقی گوش دهیم؟ اکثر کنکوری ها برای گوش دادن به موسیقی و آهنگ ها از هندزفری و هدفون استفاده می کنند که بیشتر پزشکان معتقدند گوش دادند به موسیقی برای مدت بیشتر از 50 دقیقه متوالی، با این وسایل برای شنوایی انسان ضرر دارد. 
در نتیجه توصیه من برای دانش آموزان و کنکوری ها این است که اگر مجبورید در زمان درس خواندن به موسیقی گوش کنید، سعی کنید بدون استفاده از هندزفری و هدفون باشد یعنی صدای گوشی موبایل یا کامپیوتر خود را به صورت عمومی پخش کنید و همچنین صدای آن را کم کنید طوری که فقط یک پس صدا باشد.
شاید بگویید که اینطوری باز هم صدای شلوغی خانه را می شنویم و تمرکزمان به هم می خورد و بود و نبود موسیقی فرقی ندارد. در پاسخ بایستی بگویم که اگر خانه تان شلوغ است و سر و صدا اذیت تان می کند آنگاه شما فقط 50 دقیقه در طول یک روز می توانید از هندزفری یا هدفون استفاده کنید و در نهایت راه حل مشکل شما برای از بین بردن سر و صدا، گوش دادن به موسیقی نیست.
پس راه حل برای کسانی که خانه شان شلوغ است چه می باشد؟ راه حل برای آن ها دو چیز است: 1. استفاده از کتاب خانه 2. استفاده از صداگیرها که برای این صدا گیرها هم دو پیشنهاد دارم: اول همان گوش گیر معمولی که در لوازم التحریر فروشی ها فروخته می شود و داخل گوش قرار می گیرد و صدا را تا حدودی کم می کند و پیشنهاد دومم استفاده از محافظ گوش صنعتی است که معمولا در تراشکاری ها و کارخانه استفاده می کنند تا در هنگام کار با دستگاه های پر سر و صدا آسیبی به گوش نرسد.
این صداگیرها تا حدود خیلی خیلی زیادی می توانند صدا را گرفته و در نهایت مطالعه تان با کیفیت تر خواهد شد. فقط فراموش نکنید که باز هم زمزمه ها را خواهید شنید و اینطور نیست که بگویید کاملا ایزوله می شوید و دیگر صدایی نخواهید شنید. اگر جزء افرادی هستید که زمزمه صداها، شما را اذیت می کند آنگاه باید بگویم که شما حساسیت روی صدا دارید که برای درمان حساسیت روی صدا، نیاز به مطلب جامع جداگانه ای هست که بعدا در موردش خواهم نوشت.
چالش سوم: عادت گوش کردن به موسیقی می تواند یک رفتار بلند مدت باشد یا خیر؟ مثلا من در تمام طول مدت تحصیلم حتی تا دوره تخصص هم باید به موسیقی گوش بدهم یا این رفتار فقط به صورت موقت است؟ باید به این موضوع دقت کنید که ما برای همیشه نمی توانیم با موسیقی درس بخوانیم. چون فرایند تحصیلی ما بسیار طولانی است. شاید برخی از مراحل زندگی تان را مجبور شوید در خوابگاه زندگی کنید یا به کتاب خانه ها بروید.
از طرفی پزشکان به ما می گویند هر روز بیشتر از 50 دقیقه به موسیقی از طریق هندزفری یا هدفون گوش ندهیم چون آسیب به شنوایی مان می زند. پس موسیقی گوش کردن، یک راه حل طولانی مدت نیست.
نتیجه گیری و خلاصه این مطلب به صورت زیر است:
1. گوش کردن به موسیقی یک راه حل دایمی و راه حل علمی برای حل مشکل تمرکز یا صدای محیط نیست.
2. گوش کردن به موسیقی تکراری و بی کلام یا صداهای طبیعت موجب بهبود تمرکز برای مدت کوتاه می شود و باز هم راه حل علمی برای حل مشکل تمرکز نمی باشد.  
3. گوش دادن به موسیقی های تازه و غیر تکراری و با کلام باعث افت کیفیت مطالعه و تمرکز در مطالعه می شود.
4. موسیقی در حین مطالعه را به عنوان یک راه حل موقت و کوتاه در نظر بگیرید و برای حل مشکلات مطالعه و تمرکز به فکر راه حل های قطعی و علمی باشید.

وقتی می خواهیم برای کنکور مطالعه کنیم، با صدای بلند درس بخوانیم یا آرام و همراه با حرکات چشم؟ موضوعی که دغدغه برخی از  کنکوری هاست و  نگران این هستند که کدام حالت بهتر است. من این سوال را به صورت زیر دست بندی می کنم. کدام یک از حالت های زیر برای مطالعه بهتر است؟
  • خواندن با صدای بلند و حرکت لب 
  • خواندن با صدای آرام 
  • خواندن به صورت درونی و بدون حرکت لب و  بی صدا
ابتدا بهتر است به این پرسش پاسخ دهم که چرا اصلا چنین چیزی مهم می شود؟ موضوع از وقتی شروع شد که عده ای مدعی شدند بایستی از روش های تندخوانی استفاده کنیم تا سریع تر یک کتاب را بخوانیم. تندخوان ها معتقد بودند که حرکت لب و با صدای بلند مطالعه کردن باعث کاهش سرعت خواندن می شود و به جای آن بهتر است که با حرکت چشم، مطالعه صورت بگیرد تا سرعت مطالعه به 1000 کلمه در دقیقه برسد.
از سوی مقابل، عده ای مخالف این هستند که با حرکت چشم برای کنکور درس بخوانید زیرا می گویند اگر با صدای بلند درس بخوانید خیلی بهتر و کامل تر یاد خواهید گرفت. آن ها دلایلی می آورند که بلند بلند درس خواندن باعث تقویت حافظه و یا دقیق تر شدن مطالعه و افزایش تمرکز می شود. 
برخی دیگر هم برای اینکه نه سیخ بسوزد نه کباب، حد وسط را رعایت می کنند و می گویند با صدای آرام درس بخوانید. این دسته می خواهند هم نظر تندخوان ها را قبول کنند هم نظر مخالفان تندخوانی را. ولی آنچه بی پاسخ مانده، این است که بالاخره کدام روش برای مطالعه بهترین بازده یادگیری را دارد؟
قبل از اینکه وارد پاسخ اصلی شویم می خواهم یک مثال غیر کنکوری در مورد چای و قهوه» بزنم که خیلی از موضوعات را روشن می کند. در جهان بین شرکت های تولید کنند چای و شرکت های تولید کننده قهوه همیشه یک جنگ نانوشته وجود داشته است. اگر دقت کرده باشید هر چند مدت یک بار می خوانیم که خوردن چای باعث بروز فلان بیماری می شود و چند وقت دیگر، خبری مشابه در مورد قهوه، در رومه ها چاپ می شود.
آنقدر که خبر در مورد مضر بودن چای و قهوه شنیده ایم که به نظر می رسد هر دو این مواد سَم هستند و ما روزانه در حال وارد کردن کلی سَم به بدن خود هستیم. اما واقعیت چیست؟ آنچه واقعیت دارد این است که این شرکت ها به محققان پول می دهند که سال ها تحقیق کنند و بتوانند یک ایراد از محصول رقیب بگیرند و آن را در بوق و کرنا کنند تا شاید باعث کم رنگ شدن علاقه مردم به آن محصول شوند و گرایش به محصول خودشان زیاد شود.
ماجرای تندخوانی» و تند نخواندن» هم چیزی شبیه به همین چای و قهوه» است. هرکدام دلایلی محکم برای روش خود و دلایلی محکم تر برای رد روش مقابل دارند تا ثابت کنند بهتر است چیزی که آن ها می گویند را اجرا کنید و به نفع شماست. اما من به عنوان یک کنکوری بین آن ها گیر کرده ام. بهترین روش کدام است؟
پاسخ روشن من این است که در مورد بلند درس خواندن یا آرام درس خواندن به این موضوع توجه کنید: من با کدام روش، بهتر و بهینه تر یاد می گیرم؟ همان روش برای من بهترین حالت است».
اگر دقت کرده باشید من از کلمه بهینه تر استفاده کردم نه از کلمه سریع تر. زیرا در کنکور سریع بودن در مطالعه ممکن است باعث کم دقتی و بدخوانی شود. به همین جهت ما باید در سال کنکور به صورت بهینه درس بخوانیم. بهینه درس خواندن هم به این معناست که با سرعتی درس بخوانیم که به خوبی متوجه مطالب شویم و نه آنقدر کندخوان باشیم که وسواس مطالعاتی پیدا کنیم نه آنقدر سریع بخوانیم که حتی درک عمومی از چیزی که خوانده ایم را پیدا نکنیم.
بنابراین هدف تان این باشد که بهتر و بهینه تر یاد بگیرید، حالا اگر صدای بلند باعث می شود این هدف محقق شود پس حتما با صدای بلند درس بخوانید و اگر بی صدا درس خواندن این هدف را برایتان ایجاد می کند پس برایتان بهتر است که با صدای آرام درس بخوانید. 
حالا شاید بپرسید چرا پاسخ من به این سوال، کاملا به شرایط شما بستگی دارد و چرا من موافق یکی از روش ها نیستم؟ پاسخ این پرسش به نحوه تحقیق و پژوهش بر می گردد. بررسی مقالاتی که ثابت می کنند با صدای بلند درس خواندن بهتر است و بررسی مقالاتی که ثابت می کنند با صدای آرام درس خواندن بهتر است به صورتی است که هر کدام از محققان سعی کرده اند با در نظر گرفتن برخی از پارامترها فقط طوری وانمود کنند که آنچه خودشان می گویند درست است.
در واقع محققان این حوزه، بی طرف نیستند به طور مثال شخص A قصد ندارد که تحقیقی در مورد مقایسه دو روش ارایه دهد بلکه قصد دارد فرضیه خودش مثلا بهتر بودن صدای بلند را هر طور شده ثابت کند. در این صورت او می تواند با کمی دستکاری پرسشنامه و همچنین تغییراتی جزئی در روش خود یا استفاده از افرادی که روی یک درس تسلط یا علاقه دارند باعث ایجاد خروجی غیر واقعی شود.
همین مورد هم برای شخص B که می خواهد ثابت کند صدای آرام بهتر است، دقیقا تکرار می شود و او نیز به روش خودش سعی در ارایه اطلاعات مهندسی شده دارد تا بگوید فرضیه او درست است. این را از من به یادگار داشته باشید، هرکجا بین دو گروه از محققان اختلاف افتاد و عده ای گفتند شخص A درست می گوید و عده ای گفتند  شخص B درست می گوید مطمین باشید هر دو شخص اشتباه می گویند حداقل تا زمانی که تحقیقی بیرون بیاید که هر دو گروه را متقاعد کند.
چرا این را می گویم؟ بخاطر اینکه در علم نمی شود دو حرف موازی در مورد یک موضوع زد.  در حالیکه الان دو حرف موازی در مورد یک موضوع می زنند و هر کدام هم مدعی است حرف خودش درست است. 
نکته دیگری که لازم می دانم  در مورد این مقالات بیان کنم این است که هیچ گاه این مقالات نگفته اند که 100 در 100 افرادی که ما بررسی کرده ایم، نشان داده است که بلند درس خواندن بهتر است یا مثلا همه افرادی که تست کردیم نشان داده اند که ارام درس خواندن بهتر است. بلکه همیشه درصدی از افراد بوده اند که نتایج همان آزمایش های دستکاری شده هم باز روی آن ها نتیجه مخالف با خواسته پژوهشگر داشته است.
بنابراین سوال مهم است که پس تکلیف آن چند درصدی که با نتایج آزمایش جور در نیامده اند، چیست؟ همین جاست که روشن می شود در مورد بلند درس خواندن یا آرام درس خواندن، فقط و فقط یک قانون وجود دارد: تو با کدام روش بهتر و بهینه تر یاد می گیری؟ همان بهترین روش برای توست.
در نتیجه، هر چند مدت یک بار منتظر مقالاتی باشید که ثابت کنند بلند درس خواندن بهتر است و چند وقت بعدش خواهید شنید مقاله ای ثابت کرده آرام درس خواندن درست تر است. این جنگ چای و قهوه» فکر می کنم همچنان ادامه دار باشد تا زمانی که مردم به این نتیجه برسند که آنچه باعث بهتر و بهینه یاد گرفتن شان می شود برایشان بهتر است.

آخرین جستجو ها